سلام .
آی ام سحرخیز...
در تعجب هستم از سحزخیزی خودم. و پذیرش بدنم.
به این فکر میکنم که این تغییرات میتونه تاثیر قدرت افکارم باشه یعنی؟تاثیر قدرت خواستنم؟؟
خلاصه که خوب حالیهههه.
دیروز تقریبا مفید از وقتم استفاده کردم و تایم پرت نداشتم زیاد.
ولی خسته شدم.بیشتر پای لب تاب بودم و گوشی.ولی بیخودی نچرخیدم اینور اونور.حواسم به خودم بود.
از ساعت 10 به بعد هم که حساااابی خوابم گرفته بود.فقط منتظر بودم شب بشه و بخوابم.
حتی حال شام درست کردنم نداشتم.حمومم نرفتم.با اینکه قوول داده بودم که برم.
ولی خب در کل بد نبود.راضی بودم.
خیلی تونستم افکارم و کنترل کنم.به هزارتا چیز فکر نکردم و فقط به کار همون موقعم فکر میکردم.اینو شب موقع خواب متوجه شم.
گفتم امروز به فلان و فلان و فلان فکر نکردم.بعدم گفتم چه بهتر .وقت انجامش و که نداشتم.به موقع بهش فکر میکنم که بتونم انجامشونم بدم.
دیشب هم قبل از 12 تونستم بخوابم.بدون فکر خوابیدم ولی عمیق نبود خوابم.نزدیکای صبح هم با دل درد شدید بیدار شدم.ساعت 5 و نیم و دیگه هم خوابم نبرد تا دختر و بیدار کردم و فرستادمش رفت.
یه کم استراحت کردم و تی وی دیدم که دردم آروم بشه.بدجوری دردش تو کل شکمم پیچیده بود.الان کمتره.
وزنمم 73400 بود که همچنان راضی ام.تا اول بهمن که دوباره رژیم و شروع کنم.
دیگه اینکه دیروز تولد مامانم بود.شب زنگ زدم بهش گفت برادر و خانومش کیک گرفتن و رفتن حال خوب...
ادامه مطلبما را در سایت حال خوب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : zanekhakestari بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 17:30